شوک!
چند شب پیش مستند شوک با عنوان سرقت مسلحانه از تلویزیون پخش شد. موضوع مستند در مورد ماجرای حملهی مسلحانه به یک ماشین حمل پول بود. در این حادثه تمامی مأموران محافظ ماشین قبل از این که بتوانند عکسالعملی نشان دهند کشته شده بودند و تمام پول موجود به سرقت رفته بود. در این فیلم از خانوادههای قربانیان گرفته تا سارقان دستگیر شده و مسئولین بانک مربوطه به تصویر کشیده شده بودند. اما در میان همهی اینها چیزی که برایام جالب به نظر رسید عکسالعملهای مجری با وجدان این فیلم بود. او وقتی با سارق مسلحی که مرتکب قتل شده بود صحبت میکرد، تقریباً همان حسی را داشت که در مصاحبه با مسئول بیکفایت بانک داشت. او در واقع بیشتر از بیمسئولیتی مقامات بانک شوکه شده بود تا قساوت سارقین. هیچکس از یک سارق مسلح انتظار انسانیت و شعور ندارد. اما انتظارها از یک مسئول بلند پایهی بانک بیش از اینهاست. نمایندهی بانک با چنان خونسردی مشمئز کنندهای صحبت میکرد که انگار نه انگار چند انسان بیگناه در این حادثه کشته شدهاند. مثلاً وقتی مجری میپرسید چرا محافظین جلیقهی ضد گلوله نداشتند؟ جواب میداد چه فرقی میکند به هر حال آنها کشته میشدند! یا وقتی میپرسید چرا ماشینهای حمل پول ضد گلوله نیستند؟ میگفت امکانات ما در همین حد است!... در دست بررسی ست و... محتوای کلام او این بود: «همینه که هست، ما مسئولیتی نداریم.» من در آن لحظه به یاد یک دیالوگ از سریالهای مذهبی تلویزیون افتادم که میگفت: «در کوفه مرگ ارزان میفروشند!».
هنوز صدای جیغهای دیوانهوار آن دختر بچه که در پارک در اثر بیمسئولیتی مسئولین دچار برق گرفتگی و معلولیت شده بود در گوشم زنگ میزند. تجربه نشان داده وقتي فردي در مدارس، پارکها و سایر مراکز دولتی بر اثر بی لیاقتی مسئولین کشته یا مجروح میشود، هیچکس مسئولیت قبول نمیکند.

:: موضوعات مرتبط:
سياسي ,
,